در آستان جانان
گل از غمش دریده قبا خار شاهد است خون شد دلم زمحنت او یار شاهد است تیر غمش به روی دلم تا به پر نشست گر نیست باورت دم سوفار شاهد است بلبل به باغ ناله کند در فراغ او اغراغ نیست ،غنچه به گلزار شاهد است از خون حلق تشنه ی او تیغ آبدار سیراب گشت خنجر خونخوار شاهد است از بهر دادخواهی ما داد جان وسر بر این مقوله داور دادار شاهد است (فدایی مازندرانی ص284)
نوشته شده در شنبه 90/9/12ساعت
7:37 عصر توسط A.Ghanbari نظرات ( ) |
Design By : Pichak |